دیکشنری
داستان آبیدیک
sail ho!
se͡il hoɛkskləme͡iʃənmɑɹk
فارسی
1
عمومی
::
كشتی!كشتی!)فریادی كههنگام دیدن كشتی میزنند(
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SAGITTATE
SAGO
SAGO PALM
SAHARAN COUNTRIES
SAHIB
SAID
SAIL
SAIL AGAINST
SAIL ALONG
SAIL ARM
SAIL AROUND
SAIL CLOSE TO THE WIND
SAIL CLOTH
SAIL FOR
SAIL FROM TO
SAIL HO!
SAIL IN
SAIL INTO
SAIL LOFT
SAIL THROUGH
SAIL UNDER FALSE COLORS
SAIL UP A RIVER
SAILABLE
SAILBOAT
SAILCLOTH
SAILER
SAILFISH
SAILING
SAILING BOAT
SAILING MASTER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید